صنعت ساختوساز طی دهه اخیر شاهد دگرگونی عمیقی در مدلهای تجاری بوده است. تحول دیجیتال، بحرانهای زنجیره تأمین، فشارهای زیستمحیطی و تغییر الگوهای تقاضا باعث شدهاند شرکتهای پیشرو در جهان، از مدلهای سنتی مبتنی بر قرارداد و پیمانکاری، به سمت ساختارهای مشارکتی، فناورانه و دادهمحور حرکت کنند. در این میان، بررسی الگوهای موفق جهانی میتواند برای آینده صنعت ساخت در ایران الهامبخش باشد.
۱.گذار از «پروژهمحوری» به «مدل پلتفرمی»
یکی از روندهای نوظهور، شکلگیری پلتفرمهای ساختوساز (Construction Platforms) است. شرکتهایی مانند Skanska، Bouygues Construction و Lendlease از مدلهایی استفاده میکنند که در آن طراحی، تأمین، ساخت و نگهداری در قالب یک اکوسیستم دیجیتال یکپارچه انجام میشود.
این مدل، با بهرهگیری از BIM، هوش مصنوعی و دادههای بلادرنگ، باعث کاهش هزینهها تا 20 درصد و افزایش بهرهوری نیروی انسانی تا 30 درصد شده است (گزارش McKinsey Global Construction Outlook 2025)
در واقع، ارزش افزوده از اجرای فیزیکی پروژه به سمت «مالکیت داده و فرآیند» منتقل شده است.
۲. مدلهای PPP و BOT بازتعریفشده
الگوهای مشارکت عمومی-خصوصی (PPP) و ساخت، بهرهبرداری، واگذاری (BOT) در سالهای اخیر در بسیاری از کشورها بازتعریف شدهاند. کشورهای جنوب شرق آسیا و خاورمیانه، بهویژه عربستان و امارات، با ترکیب سرمایهگذاری دولتی و خصوصی در قالب مدلهای منعطفتری، توانستهاند پروژههای زیرساختی عظیم را در زمان کوتاهتر و با ریسک مالی کمتر اجرا کنند.
این مدلها با رویکرد «Value Sharing»(اشتراک منافع) طراحی میشوند تا هر بازیگر متناسب با سهم خود از ریسک و بازده بهرهمند گردد. چنین ساختاری میتواند الگویی برای توسعه زیرساخت در ایران باشد، بهویژه در پروژههای انرژی، حملونقل و شهرسازی.
۳. Circular Construction Economy و مدلهای ساخت پایدار
در اروپا، رویکرد جدیدی به نام Circular Construction Economy شکل گرفته است که در آن بازیافت مصالح، طراحی برای جداسازی و استفاده مجدد از منابع، بخش جداییناپذیر از مدل تجاری شرکتهاست.
برای نمونه، شرکت BAM Construct UK با استفاده از مصالح قابل بازیافت و قراردادهای مبتنی بر عملکرد زیستمحیطی، توانسته میزان ضایعات را تا 75 درصد کاهش دهد و در عین حال سود عملیاتی خود را افزایش دهد.
مطابق گزارش World Green Building Council (2024)، شرکتهایی که مدل کسبوکار خود را بر اساس پایداری بنا کردهاند، در پنج سال اخیر رشد سرمایهگذاری بالاتری از میانگین صنعت داشتهاند.
۴. مدلهای دادهمحور و تصمیمگیری پیشنگر
در کشورهای پیشرفته، داده به مهمترین دارایی صنعت ساختوساز تبدیل شده است. شرکتهایی نظیر Turner Construction و Laing O’Rourke از الگوریتمهای پیشبینی ریسک، زمان و هزینه برای تصمیمسازی در پروژهها استفاده میکنند.
این شرکتها عملاً از تجربه انباشته پروژههای گذشته، مدلهای هوشمند یادگیری میسازند و هر پروژه جدید را نه از صفر، بلکه بر اساس دانش پروژههای قبلی آغاز میکنند. چنین رویکردی موجب کاهش انحراف زمانی تا 25 درصد و افزایش دقت برآوردهای مالی تا 40 درصد شده است.
صنعت ساختوساز ایران، با وجود سابقه طولانی و ظرفیت مهندسی قابل توجه، در دهههای اخیر درگیر چالشهایی ساختاری بوده است؛ از جمله نوسانهای اقتصادی، بیثباتی مالی پروژهها، و شکاف میان سطح فناوری داخلی و استانداردهای جهانی. با این حال، بررسی مدلهای موفق جهانی میتواند مسیرهایی عملی برای بازتعریف نقش بازیگران ایرانی در این صنعت فراهم کند. سه محور کلیدی در این مسیر عبارتند از:
در بسیاری از شرکتهای داخلی، هنوز ساختار سازمانی و ذهنیت مدیریتی حول مفهوم پیمانکاری شکل گرفته است؛ یعنی اجرای دستور کار کارفرما با تمرکز بر هزینه و زمان. درحالیکه در مدلهای موفق جهانی، شرکتها از این نقش عبور کرده و خود به توسعهدهندگان اکوسیستم ساخت تبدیل شدهاند.
توسعهگر نهتنها مجری پروژه، بلکه طراح مدل مالی، بهرهبردار و حتی متولی تجربه کاربر نهایی است. چنین تغییری در ایران مستلزم دو تحول بنیادی است:
در جهان، مرز میان مهندسی و اقتصاد پروژه در حال از بین رفتن است. پروژههایی که از فناوریهای دیجیتال مانند BIM،IoTو AI بهره میگیرند، تنها از منظر فنی پیشرفته نیستند؛ بلکه از نظر جذب سرمایه، کنترل ریسک و شفافیت مالی نیز جذابترند.
در ایران، این همگرایی میتواند در دو سطح تحقق یابد:
یکی از تفاوتهای بنیادین میان صنعت ساخت ایران و کشورهای پیشرو، نگاه به «پایان پروژه» است. در بسیاری از پروژههای داخلی، کیفیت ساخت در لحظه تحویل تعریف میشود، نه در طول عمر بهرهبرداری.
اما در مدلهای جهانی، مفهوم Life Cycle Value به محور اصلی تصمیمگیری تبدیل شده است. یعنی هر تصمیم طراحی، انتخاب متریال یا سیستم تأسیساتی بر اساس تأثیر آن بر هزینه و عملکرد در طول عمر ساختمان سنجیده میشود.
برای ایران تمرکز بر ارزش چرخه عمر به معنی تغییر در شیوه قیمتگذاری، ساختار قراردادها و حتی نظام مناقصه است. بهجای رقابت بر سر کمترین قیمت، باید رقابت بر سر بیشترین دوام و بهرهوری شکل گیرد.
در این میان، ابزارهایی مانند BIM 7D (مدلسازی اطلاعات برای مدیریت نگهداری و عملکرد انرژی) میتوانند مبنای ارزیابیهای دقیقتر و تصمیمگیری بلندمدت باشند.
جمعبندی
مدلهای موفق جهانی در صنعت ساختوساز نشان میدهند که آینده این صنعت در «نوآوری تجاری» نهفته است، نه صرفاً در فناوری یا سرمایه. کشورها و شرکتهایی که بتوانند مدلهای خود را حول داده، همکاری و پایداری بازطراحی کنند، رهبران نسل آینده صنعت ساخت خواهند بود.